جایگاه درفش کاویانی در شاهنامة فردوسی
author
Abstract:
درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا حدّی بود که گاه ادامة نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، میکوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پارهای از آن، آشکارا فریاد برمیآورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمیآمدند که با تصاحب درفشپاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند. به راستی درفش کاویانی چه اهمیّتی داشته که حتّی پارهای از آن، سرنوشت جنگ را دگرگون میکرده است و ایرانی و انیرانی در تصاحب آن به جان میکوشیدند. در این جُستار، نگارنده ضمن بررسی شواهد مختلف در گسترة اساطیر جهان بدین نتیجه رسیده که تواند بود که درفش کاویانی پیوندی با کاوة آهنگر نداشته است و چیزی فراتر از یک درفش صِرف بود و بهعنوان توتِم ایرانیان، با گذشتههای بسیار دورتری پیوند دارد که انسانهای بَدَوی جان خود را در یک شیء خارجی به ودیعه میگذاشتند و بدیهی بود تا زمانی که آن شیءِ خارجی پا برجا بود، آن انسانها نیز از مرگ بیمی نداشتند، امّا به محض کوچکترین آسیب بدان شیءِ خارجی، انسانهای جان به ودیعت گذاشته در آن نیز می-پنداشتند که شکست و مرگ آنها محتوم است. از همین رو، پیروزی یا شکست ایرانیان در جنگ، در گِرو افراشتگی یا سرنگونی درفش کاویانی بود.
similar resources
جایگاه درفش کاویانی در شاهنامه فردوسی
درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا حدّی بود که گاه ادامه نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره ای از آن، آشکارا فریاد برمی آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در...
full textوامواژة خدیو در شاهنامة فردوسی
واژة خدیو، از وامواژههای ایرانی شرقی، در زبان فارسی، با دو معنای «شاه، سرور» و «خداوند، خدای بزرگ و یکتا» آمده است. واژة خدیو همانند واژههای معادل آن در دیگر زبانهای ایرانی از واژة یونانی /auto-krator/ aύτokράτωρ به معنای «خود توانا، خود نیرومند» گرتهبرداری شده است. این واژة یونانی و شکلهای گرتهبرداری شدة آن در زبانهای ایرانی به حوزة مباحث سیاسی مربوط و به معنای «سرور و شاه» بوده است. ب...
full textبررسی واژههای هندی در شاهنامة فردوسی
فردوسی سخنور و پیامآور آزادی، روی هم رفته نه ذوق و روحی فراخور دربار فرمانروایان وقت خود داشت، و نه شاعری فرمایشی و حرفهای بود. او به هیچ درباری وابسته نبود. این شاعر ملی، پدیدآورندة هستة مرکزی و اساسی داستانها و بنیانگذار کاخ ملی نظم و گفتارهای فلسفی است. تفاوت فردوسی با دیگر شاعران در اشاعة فروغ روحبخش ملی در چارچوب اصول سنتها و آیینهای موروثی است و شاهنامه به راستی آن شاهکاری است که سر...
full textتحلیل تمثیلهای نمادین اسب در شاهنامة فردوسی
اسب در ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی جایگاهی ویژه دارد. در متون اوستا و ادبیات باستانی ایران از اسب به نیکی یاد شده است. شاعران، عارفان، نکتهپردازان و خردمندان، پادشاهان و امیران، گردان و دلاوران، دهقانان و کارورزان ایرانی و دینآوران بزرگ آن را مظهر خوشبختی و رستگاری و فراست و تیزهوشی دانستهاند. حضور اسب در فرهنگ و تاریخ کهن ایران در جلوههای گوناگون متجلی است. که بیشتر کتیبهها، سنگ نبش...
full textتحلیل اسطورة سیمرغ در شاهنامة فردوسی
سیمرغ یکی از پرندگان اساطیری است که در متون دینی زرتشتیان و سپس در حماسههای ایرانی حضور دارد. در میان متون حماسی، سیمرغ در شاهنامه کارکردی فعالتر و پررنگتر دارد و اساساً پرداخت بیشتری دربارة آن صورت گرفته است. در مقالة حاضر سعی بر آن شده است که به بازتاب ویژگیهای اساطیری سیمرغ در شاهنامة فردوسی پرداخته شود. این مهم نیز با مطالعه در متون دینی زرتشتی، مانند اوستا، وندیداد، گزیدههای زادسپرم و...
full textMy Resources
Journal title
volume 17 issue 55
pages 5- 20
publication date 2013-05-22
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023